بد شدم

داستان کوتاه آموزنده پیدا کردن مردی خوشبخت برای درمان پادشاه

داستان کوتاه مرد خوشبخت,داستان کوتاه درمان پادشاه با پیراهن مرد خوشبخت

نمکستان » داستان کوتاه زیبا و آموزنده در مورد خوشبختی ، در ادامه این داستان زیبا را مطالعه نمایید.

سایت تفریحی و سرگرمی نمکستان http://namakstan.net

سلطان بزرگی پس از اینکه گرفتار بیماری سختی شد گفت : نصف قلمرو پادشاهی‌ام را به کسی می‌دهم که بتواند مرا معالجه کند

تمام طبیبان دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد اما نوانستند . تنها یکی از طبیبان گفت :

من می‌توانم شاه را معالجه کنم اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید پادشاه معالجه می شود

شاه سربازانش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد

آنها به تمام شهرها سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد آن که ثروت داشت بیمار بود

آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت یا اگر فرزندی داشت فرزندانش بد بودن

خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند یک شب پسر شاه از کنار کلبه‌ای فقیرانه رد می شد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می‌گوید

شکر خدا که کارم را تمام کرده‌ام سیر و پر غذا خورده‌ام و می‌توانم  بخوابم چه چیز دیگری می‌توانم بخواهم؟

پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند سربازان برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت

سایت تفریحی و سرگرمی نمکستان http://namakstan.net

داستان کوتاه آموزنده پیدا کردن مردی خوشبخت برای درمان پادشاه

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۶/۰۳/۱۱
  • ۱۲۵ نمایش
  • حبیب نادری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی